سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در جستجوی ساحل آرامش...

سرگفتار:

اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

 

پیش گفتار:

سلام دوستان

حالتون چطوره؟

اگه خدا بخواد قراره با خانواده برم مشهد. حلالم کنید.منم انشاالله دعاتون می کنم.

 این پست رو هم به عنوان یادگاری ازم داشته باشید که این مدت که نیستم فراموشم نکنید.

 

اصلِ گفتار:

امام علی-علیه السلام- در حکمت 289 نهج البلاغه شخصی را به ما معرفی می کنند که او را برادر الهی خود خطاب می کنند.در حقیقت خصوصیاتی از این شخص را بیان می فرمایند که او را اینگونه در نظر امام بزرگوار و بلند مرتبه، عزیز و بزرگ کرده است. که این ده خصوصیت را در ادامه می بینیم.

 (در گذشته برادری دینی داشتم که در چشم من بزرگ مقدار بود چون.....)

 

1- دنیای حرام در چشم او بی ارزش می نمود.(در عربی اش آمده "صِغَرُ الدنیا فی عینه" یعنی در ترجمه از "الدنیا" به دنیای حرام تعبیر شده. در قرآن داریم "إنما الدنیا لعب و لهو" و در اسلام معمولاً هر آنچه رنگ لهو و لعبی یعنی بیهودگی و بازی بودن داشته باشه حرام است. البته در دنیای چیزهای جدی و الهی هم پیدا میشه که بازی نباشه که معمولا همونها هم رنگ "اون دنیایی" داره همون واجبات و مستحبات در اسلام...)

2- از شکمبارگی دور بود، پس آنچه را نمی یافت آرزو نمی کرد و در آنچه می یافت زیاده روی نداشت.

3- در بیشتر عمرش ساکت بود، اما گاهی که لب به سخن می گشود بر دیگر سخنوران برتری داشت و تشنگی پرسش کنندگان را فرو می نشاند.("کم گوی و گزیده گوی چون دُر" بوده است)

4- به ظاهر ناتوان و مستضف می نمود اما در برخورد جدّی چُنان شیر می خروشید(و فعال عمل می کرد) یا چون مار بیابانی به حرکت در می آمد (و با تدبیر و بی سر و صدا عمل می کرد).

5- تا پیش قاضی نمی رفت دلیل مطرح نمی کرد. (سعی نمی کرده مثل خیلی از ماها کارهایش را توجیه کنه)

6- کسی را که عذری داشت سرزنش نمی کرد تا آنکه عذر او را می شنید.(کسی که بهش ظلمی کرده بود و بعد ازش عذرخواهی می کرد اولاً تا عذرش را نمی شنید بازخواستش نمی کرد و ثانیاً راحت می پذیرفت)

7- از درد شکوه نمی کرد مگر پس از تندرستی و بهبودی(صبر در مصایب و بیماری ها)

8- آنچه عمل می کرد می گفت و بدانچه عمل نمی کرد چیزی نمی گفت.(اهل دروغگویی که این روزا اسم خالی بندی گذاشتن روش و قبحش را ریختن نبوده) 

9- اگر در سخن گفتن بر او پیشی می گرفتند در سکوت مغلوب نمی گردید و بر شنیدن بیشتر از سخن گفتن حریص بود.(سکوت و گوش دادن هنره، هنر سختی هم هست و هر کسی از پسش بر نمی آد البته سکوت همراه با تفکر و گرنه که  سکوتِ گنگه و گوش دادن به چیزای مفید و به درد بخور نه هر چیزی)

10- اگر بر سر دو راهی دو کار قرار می گرفت،می اندیشید که کدامیک با خواسته نفس نزدیک تر است با آن مخالفت می کرد.(هی میگیم دلم می خواد این کارو بکنم، هوس فلان چیزو کردم، حسم به فلان کار میخوره و چقدر برای دل و هوس و حسمون  اعتبار قائل میشیم و به حرفشون گوش میدیم!!)

 

و در آخر حضرت امیر-علیه السلام- می فرمایند:پس بر شما باد روی آوردن به اینگونه از ارزش های اخلاقی، و با یکدیگر در کسب آنها رقابت کنید؛ و اگر نتوانستید، بدانید که به دست آوردن برخی از آن ارزش های اخلاقی بهتر از رها کردن همه است.

 

 

پس گفتار:

·        شرمنده اگه طولانی شد.

·    آن جملاتی که آبی نوشته شده عین ترجمه ی حکمت از روی ترجمه ی استاد محمد دشتی می باشد و پرانتزی ها هم اضافات حقیر و افاضات استادی گرانقدر!

·    امیدوارم هممون در رساندن خودمون به چنین شخصیتی تلاش کنیم و به یاری خود امیرالمومنین انشاالله روزبه روز به این هدف مقدس نزدیکتر بشیم. برای همدیگه دعا کنیم و تواصی به حق و صبر نیز (سوره مبارکه العصر) تا رقابتمون سالم باشه.

·    امیدوارم از این به بعد به یاری خدا بتونیم با نهج البلاغه حضرت امیر مأنوس بشیم و سخنان گرانقدر و حکمت آمیز آن حضرت را سرلوحه ی کارامون قرار بدیم.

·        موفق و سربلند باشید.

 

ته گفتار:

اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم


ارسال شده در توسط ساحل